خواب منظم تاثير مهمي در سلامت ما دارد.
بسياري از پژوهشگران عقيده دارند خواب فعاليتي نيست كه به انتخاب و سليقه ما صورت پذيرد، بلكه پديده اي است طبيعي كه در هر شرايطي بخشي از زندگي انسان را به خود اختصاص مي دهد.
تحقيقات انجام شده نشان مي دهد خواب كافي و خوب بر سلامت ذهني و جسمي تاثير بسيار زيادي دارد. براي افرادي كه مدت طولاني كمبود خواب دارند، احتمال بروز مشكلات و بيماري هاي جسمي و روحي در مقايسه با افراد ديگر به مراتب بيشتر خواهد بود.
با وجود پيشرفت هاي زياد درباره فيزيولوژي خواب، همه ابعاد اين پديده روشن نشده است و كاركرد دقيق هر مرحله خواب آشكار نيست، خواب فقط فقدان بيماري نيست، بلكه وضعيت پيچيده رفتاري، فيزيولوژيك و روانشناختي است كه حاصل فرايندهاي فعال و هماهنگ مغزي است. در واقع خواب عبارت منظم، تكرار شونده كه با آرامش نسبي و افزايش شديد آستانه پاسخ به محرك است از يك وضعيت خارجي كه در قياس با وضعيت بيداري مشخص مي شود.
يك سيكل خواب تقريباً 90 دقيقه طول كشيده و مداوم در طول شب تكرار مي شود. معمولا خواب عميق (دلتا) در يك سوم ابتداي در ابتدا كوتاه تر بوده (10 دقيقه ) و در هر سيكل افزايش مي يابد و شب طولاني تر است و در يك سوم انتهاي شب محو مي شود.
براي حفظ سلامت جسمي و رواني، خواب كافي ضروري است و نياز به خواب در افراد مختلف متفاوت است. به طور متوسط بزرگسالان به هشت ساعت خواب شبانه، اطفال 10 ساعت و سالمندان كمتر از هفت ساعت نياز دارند.
اختلالات خواب به چهار دسته بي خوابي، پرخوابي، پاراسومنيا و اختلال سيكل خواب و بيداري تقسيم مي شود.
بي خوابي دشواري در شروع يا تداوم خواب است. اين علامت به عنوان شايع ترين اختلال خواب مي تواند موقتي و گذرا يا طولاني باشد. انواع اختلالات روانپزشكي مانند اختلالات اضطرابي، خلقي و سايكوز، انواع بيماري هاي جسمي و داروها مي توانند موجب بي خوابي شوند.
در واقع افزايش مقدار خواب شبانه و نيز خواب آلودگي در طول روز را پرخوابي گويند و انواع اختلالات روانپزشكي، بيماري هاي جسمي و نيز برخي داروها مي توانند منجر به اين اختلال شوند.
پاراسومنيا پديده اي نامطلوب و غيرمعمول است كه به صورت ناگهاني در طول خواب يا در آستانه خواب و بيداري ظاهر مي شود. خوابگردي، اختلال كابوس و اختلال وحشت شبانه نمونه هايي از پاراسومنيا هستند.
اختلال در برنامه خواب- بيداري روال طبيعي خواب را مختل مي كند. فرد در زماني كه مي خواهد، نمي تواند بخوابد. در حالي كه در زمان هاي ديگر كه تمايلي به خواب ندارد، مي تواند بخوابد، در مجموع بي خوابي، پرخوابي، اختلالات مربوط به تنفس، سندرم خواب انسدادي، اختلالات برنامه خواب- بيداري، ناركولپسي، خوابگردي، اختلال كابوس شبانه و اختلال وحشت شبانه از جمله اختلالات خواب هستند.
بي خوابي به سه نوع فرعي بي خوابي گذرا كه كمتر از يك ماه طول مي كشد، بي خوابي كوتاه مدت از يك تا 6 ماه و بي خوابي مزمن كه بيش از 6 ماه طول مي كشد، تقسيم مي شود در بي خوابي مزمن مشكلاتي نظير پريشاني خاطر ، اختلال در تمركز، مشكل حافظه، تصادفات رانندگي، ناتواني در لذت بردن از روابط خانوادگي و اجتماعي و خطر افسردگي اساسي به ميزان دو برابر بيشتر است .
از سوي ديگر علل پزشكي بي خوابي با بيماري هاي ارثي كه با درد و رنج، ناراحتي و تنفس دشوار همراه مي شود ، مرتبط است. اختلالات خلق مثل افسردگي، اختلالات اضطرابي، اسكيزوفرنيا و اختلالات شخصيت از علل روانپزشكي اين اختلال است. در واقع 40 درصد بي خواب ها يك تشخيص مشخص روانپزشكي دارند. كافئين، سيگار، محرك هاي سيستم عصبي مركزي، داروهاي آنتي سايكوتيك و ضدافسردگي از جمله عوامل دارويي بي خوابي هستند.
محققان توصيه مي كنند كه ميزان خواب بايد براي احساس هوشياري در طول روز باشد نه بيشتر. فقط اوقات خواب را در بستر بگذرانيد. سپري كردن اوقات طولاني در بستر، خواب را منقطع مي كند. هر صبح در زمان مشخصي بيدار شويد. اين نظم هر روزه راحتي در روزهاي تعطيل رعايت كنيد. از خواب روز اجتناب كنيد مگر اين كه خواب روز به بهبود خواب شب كمك كند.
اگر نمي توانيد بخوابيد و از اين بابت عصباني هستيد، تلاش بيشتري نكنيد به جاي آن اتاق را ترك كرده و كار ديگري انجام دهيد.
شكايت اصلي از اختلال پرخوابي، خوابيدن زياد يا خواب آلودگي در طول روز است. اهميت پرخوابي فقط از خواب از حدود چهار دهه قبل شناخته شده است. قبل از آن پرخوابي به عنوان تنبلي، مسئوليت ناپذيري، صفت بدشخصيتي و تمارض قلمداد مي شد و دربهترين حالت، آن را نشانه اي از افسردگي تعبير مي كردند.
البته پرخوابي در بزرگسالان شايع است، پژوهش هاي اخير شيوع آن را تا 20 درصد نشان داده است و يك مطالعه در دانشگاه منچستر شيوع آن را در زنان 18 درصد و در مردان 12 درصد گزارش كرده است. تصادف و حوادث ترافيكي، حوادث شغلي، تخريب زندگي خانوادگي، اختلال در قواي شناختي، مشكلات يادگيري، كاهش طول عمر، افت خلاقيت و بهره وري نيروي كار از جمله تبعات باليني اختلال پرخوابي است.خرناسه هاي بلند، سردرد به خصوص درناحيه پيشاني، كاهش كاركرد شناختي، كاهش توجه، تمركز، اختلال در حافظه و يادگيري، افزايش حوادث ترافيكي و سوانح شغلي، بيماري هاي قلبي- عروقي، كاهش كيفيت زندگي و در نهايت افزايش ميزان مرگ و مير درجواني و ميانسالي از جمله تبعات سندروم انسدادي است.
به علاوه علايم آن در طول روز شامل خواب آلودگي، احساس خستگي، سردرد صبحگاهي، كاهش تمركز، كاهش توجه، تغييرات شخصيتي است و علائم آن در طول شب شامل خروپف، قطع تنفس، احساس خفگي، بي قراري، تعريق، رفلاكس گوارشي و بيدار شدن هاي مكرر است.اختلال ناركولپسي هم بيشتر در سنين 10تا 20 سالگي شروع مي شود و در مردان شايع تر است. دراين اختلال مبناي ژنتيكي نقش دارد و علايم اصلي ناركولپسي حملات خواب روزانه است. اين حملات مقاومت ناپذير بوده و بيشتر كوتاه مدت و معمولاً 15 دقيقه است.
خواب گردي راه رفتن درخواب با چشمان باز است. گاهي فرد دراين حالت كارهاي پيچيده تري مانند لباس پوشيدن و حتي رانندگي نيز انجام مي دهد. خواب گردي معمولا چند دقيقه طول مي كشد و به ندرت ممكن است تا يك ساعت ادامه يابد. اين اختلال دريك دوره خواب رخ مي دهد. بنابراين فرد چيزي به خاطر نمي آورد.
بيدار كردن فرد خواب گرد نيز دشوار است و عموماً در سنين 12تا 15 سالگي ديده مي شود،البته بايد مواظب بود تا بيمار از آسيب هايي نظير سقوط و انجام عمل خطرناك مصون بماند. دراختلال كابوس هم فرد ناگهان با رؤيا و همراه با ترس شديد بيدار مي شود.
محتواي ترسناك رؤيا را به خاطر دارد و كاملا بيدار است. اختلال كابوس معمولا در نيمه انتهايي شب ديده مي شود. كابوس هاي مكرر مي تواند نشان دهنده مشكلات روان پزشكي ديگر باشد. دراين صورت بايد هر نوع منبع اضطراب را شناخت و از آن فاصله گرفت.
نظرات شما عزیزان: